آبشار مارگون ( بین سپیدان و یاسوج )
آبشار مارگون ( بین سپیدان و یاسوج )
کلوت های کویر شهداد 100 کیلومتری شمال شرقی کرمان
کمپ کویری شهداد
سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.
همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.
سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند.
توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط ، لطفاً !!
از همین اول بگویم که خیال دارم محسن چاووشی را به عنوان یک پدیده اجتماعی بررسی کنم، نه به عنوان یک پدیده موسیقایی. با این همه محبوبیتی که چاووشی در حال حاضر میان مردم دارد
خیلی بیهوده است که بخواهیم بنشینیم و اثرش را نقد کنیم، به این خاطر که آن هایی که به قول معروف دوست اش دارند و طرفدارش هستند، خب، برای نقد ما تره هم خورد نمی کنند، و آن هایی هم که موسیقی چاووشی را نمی پسندند که اصلا آلبومش را گوش نمی کنند. به این ترتیب فکر نمی کنم نقد ما، حالا مثبت یا منفی، چندان تأثیری روی ذهنیت عمومی داشته باشد و مثلا باعث شود که آن هایی که چاووشی گوش می کنند، دیگر این کار را نکنند. |
اگر از گوشی های فلیپ فلاپی یعنی باز-و-بسته-شو (یعنی flip phone ) استفاده می کنید : آدمی هستید که مایلید که همه چیز را تحت کنترل داشته باشید و همیشه نگرانید که نکنه اشتباهی به کسی زنگ بزنید.
- اگر گوشی تلفن تان مستطیل و سنگین بدون در (یعنی candy bar style phone ) و شبیه گوشی های بیسیم خانگی است : آدمی ساده زیست، سنت گرا و کم خرج هستید.
- اگر گوشی موبایل (بویژه صورتی رنگ) کوچولو و خیلی ریزه میزه و اصطلاحا معروف به pink RAZR phone دارید: خیلی با استایل و دنباله روی مد روز هستید و از اینکه مورد توجه دیگران قرار بگیرید نگرانی ندارید .
شرکت انگلیسی Tesco Mobile یک مطالعه ای در باره رابطه شخصیت آدمها با نوع زنگ تلفن موبایلشون ( ringtone ) روی یکهزار نفر انجام داده ..نتیجه:
- کسانی که بجای رینگتون، از صدای خودشون استفاده می کنند آدمهایی خود شیفته ( self-obsessed ) هستند و آدمهایی که دایما رینگتون عوض می کنند غیرقابل اعتماد و متزلزل هستند.
- اگر رینگتون شما شبیه صدای زتگ تلفن های مکانیکی قدیمی است آنقدرها هم آدم بانمک و شوخی که خودتون فکر می کنید نیستید.
- اگر رینگتون موبایل تون، موزیک متن سریال ها و شوهای تلویزیونی است ، دیگران نسبت به هوش شما شک می کنند.
- اگر همیشه بجای رینگتون از وایبره ( لرزنده ) استفاده می کنید از دو حالت خارج نیست: یا آدم خیلی مهم و پرکاری هستید و هیچوقت فرصت جواب دادن به تلفن را ندارید، و یا اینکه برای آدمهای اطرافتون ارزش قائلید و نمیخواهید آنها از صدای موبایلتون ناراحت شوند. و بهترین همدم برای نشستن در سینما یا اتاق برای تماشای گروهی فیلم هستید.
- رینگتون های موزیکالی که موزیک hip-hop یا R&B دارند نشاندهنده اینه که آدمی با احساس و جوانگرا و امروزی هستید. در مقابلش: موزیک های کلاسیک مثلا بتهوون و موتزارت و اینجور چیزا نشوندهنده سن و سال بالای شماست و کهنه گرایی را نشون میده.... موزیک های جنگولک بازی و پر سروصدا ، و یا رینگتون های استاندارد و معمولی هم زیاد طرفدار نداره