سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ورزش در ایران باستان

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/28 12:57 عصر

در قرون گذشته مشرق زمین، ایران تنها کشوری بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیشترین اولویت را به ورزش و تربیت بدنی اختصاص داده بود. در حالی که در همان زمان سایر کشورها به ورزش و تربیت بدنی توجه چندانی نداشتند، ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامت بدن به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در ایجاد ارتشی سلحشور و پیروز پی برده بودند.
در مقاله زیر خلاصه ای از اهمیت و نقش ورزش در نظام آموزش ایران باستان را از نظرمی گذرانید.تلاش برای حفظ مرز وبوم ایران بر اساس تعالیم زرتشت که به عنوان سرزمین مقدس نامیده شده است و نیز میل به کشور گشایی و تسخیر سرزمین های مجاور ایجاب می کرد که جوانان از آموزش های نظامی منظمی که پایه و اساس آن ورزش و تربیت بدنی بود برخوردار شوند. در حقیقت برنامه آموزش نظامی بسیاری از جوانان به مهارت های بدنی و قوای جسمانی محدود می شد تا بتوانند ویژگی های لازم یک سرباز خوب و شایسته را بدست آورند
.
در مجموع، آموزش و پرورش فرزندان جامعه ایران باستان- و در مواردی فرزندان طبقه اعیان و شاهزادگان- تقریباً به روی تربیت بدنی متمرکز می شد و آن هم با توجه به اهداف نظامی شکل می گرفت. بدین تربیت کودکان تا هفت سالگی زیر نظر مادران پرورش می یافتند. سپس پسران در هفت سالگی تحصیلات رسمی خود را آغاز می کردند و از همان هنگام رسماً متعلق به کشور شناخته می شدند و تا سن پانزده سالگی به آموختن فنون نظامی مشغول بودند. این افراد از سن پانزده سالگی، خدمت در ارتش را شروع می کردند و تا پنجاه سالگی همچنان به عنوان عضو رسمی ارتش در خدمت باقی می ماندند. به روایت هرودوت، فرزندان طبقه اشراف و اعیان و شاهزادگان تا20 سالگی به تحصیل ادامه می دادند و برای فرماندهی سپاه و حکمرانی و دادرسی آماده می شدند. این نوع آموزش در تاریخ تعلیم و تربیت، نخستین نمونه کنترل آموزشی و پرورشی به وسیله دولت است که برای هدفی خاص- که در آن زمان عبارت بود از حفظ قدرت و عظمت کشور- صورت گرفته است. بنابر آنچه گفته شد برنامه های تربیت بدنی بیشتر به آماده سازی جوانان برای جنگهای احتمالی اختصاص یافته بود. هرودوت مورخ مشهور یونانی می نویسد: ایرانیان از5 سالگی تا20 سالگی سه چیز را می آموختند
:
1- سوارکاری 2- کمانداری (تیراندازی) 3- راستگویی
.
جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و نیزه آغاز می کردند. مقاومت با غذای اندک، تحمل گرما و سرمای شدید، پیاده روی های طولانی، عبور از رودخانه بدون تر شدن سلاحها و خواب در هوای آزاد از جمله تمرین های آنان بود. سوار کاری و شکار نیز دو فعالیت رایج بود. جستن بر روی اسب و پرش از روی اسب در حال دویدن (تمرین سرعت و چالاکی) از ویژگی های سوارکاران سواره نظام ایران بود
.
?اسب سواری: ایرانیان عهد باستان دلبستگی زیادی به اسب داشتند و این موجود را عضو خانواده خود می پنداشتند و به هنگام نیایش برای اسب نیز مانند سایر اعضای خانواده خود دعا می کردند. اهمیت اسب در زندگی مردم ایران باستان چنان بوده است که نام بسیاری از سلاطین نامدار با کلمه اسب ترکیب یافته بود. مانند لهر اسب (اسب تندرو) تهماسب (دارنده اسب زورمند) و ارجاست (دارنده اسب با ارج
).
اختراع اولین ابزارهای سوارکاری مانند دهنه، نعل، زین و رکاب به ایرانیان نسبت داده شده است. همچنین ارابه رانی در ایران باستان قسمت مهمی از برنامه جشن مهرگان بود که به افتخار مهر، فرشته روشنایی برگزار می شد. یونانیان این مسابقه را از ایران و رومیان از یونانیان اقتباس کرده اند
.
?تیراندازی: پس از آموزش اسب سواری، تعلیم تیراندازی و شکار آغاز می شد. کمان بلند و تیرهایی ساخته شده از نی و نیزه کوتاه جزو وسایل شکار و تیراندازی ایرانیان بود. در مورد آموختن تیراندازی و شکار به کودکان در شاهنامه سخن بسیار رفته است و از مهارت بهرام گور در تیراندازی، داستانهای شگفت انگیزی نقل شده است
.
?چوگان بازی: یکی دیگر از برنامه های تربیت بدنی در ایران باستان بازی چوگان است که ایرانیان آنرا ابداع کردند. کودکان پیاده و جوانان سوار بر اسب به بازی چوگان می پرداختند و بدان عشق می ورزیدند. بازی کریکت انگلیسی و گلف که امروزه از ورزشهای متداول و پرطرفدار در سراسر دنیا هستند، برگرفته از بازی چوگان ایرانی است
.
?شنا: از دیگر برنامه های با اهمیت ورزشی در ایران باستان تعلیم شنا به کودکان بود. شنا در نهرها و رودخانه ها آموزش داده می شد و این آموزش با هدف نظامی صورت می پذیرفت. به روایت استرابون ایرانیان به کودکان خود گذشتن از نهرها و رودخانه ها را بدون تر شدن سلاح و جامه آموزش می دادند
.
این نکته درخور توجه است که ورزش و پرورش اندام از نظر فضایل اخلاقی نیز مورد توجه ایرانیان باستان قرار داشت و آنان عقیده داشتند که ورزش علاوه بر تامین تندرستی و نیرومندی، پرورش دهنده فضایل صفات نیک همچون شجاعت، جوانمردی و فروتنی است. آنان تربیت بدنی را اساس نیرومندی دانسته و نیرومندی را برای دستگیری ناتوانان و نه برای زورگویی و ماجراجویی می خواستند تا بدان جا که نیرومندی و پهلوانی را با جوانمردی و چشم پاکی و فروتنی و راستی و بسیاری دیگر از سجایای اخلاقی همراه می دانستند و ناتوانی و سستی را مایه ناراستی بر می شمردند. حماسه سرای بزرگ ایرانی، فردوسی طوسی که داستانهای پهلوانی و حماسی ایران کهن را به شعر در آورده است. این عقیده ایرانیان دوره باستان را اینگونه بیان کرده است
:
ز نیرو بود مرد را راستی

ز سستی کژی زاید و کاستی

مقام پهلوانی در ایران باستان از اهمیت خاصی برخوردار بود. برای رسیدن به مقام پهلوانی علاوه بر مهارت در فنون شکار سوار کاری، تیراندازی و کشتی، برخورداری از سجایای اخلاقی مانند جوانمردی، شجاعت، بزرگواری و معرفت نیز لازم بود. پهلوانان کشور در هنگام صلح در مقام پهلوان و در هنگام جنگ از جمله سرداران سپاه بودند.

برگرفته از آفتاب


زن ایران باستان

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/28 12:57 عصر

وتاب :

سردار زن ایرانی که خواهر اریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشــــــاهی

داریوش سوم بوده است. وی در نبرد با اسکندر گجــستک? همراه اریوبرزن

فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته است او در کوهـهای بختیاری 

راه را بر اسکندر بست . ولی یک ایرانی راه را به اسکندر نشان داد و او از

مسیر دیگری به ایران هجوم اورد. با این حال هم اریوبرزن و هم یوتاب در

راه میهن کشته شدند و نامی جاویدان از خود بر چای گذاشتند.

دریاسالار بانو ارتمیز :

نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان تا به امروز . او به سال 480 پیــش

از میلاد به مقام دریاسالاری ارتش شاهنشاهی خــشایارشاه رسید و در نبرد

ایران و یونان ارتش شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت میکرد .

تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی برجستگی و متانت سرامد تمامی زنان

ان روزگار نامیده اند.

اتوسا :

ملکه بیش از 28 کشور اسیایی در زمان امپراتوری داریـــــــــــوش بزرگ .

هرودت پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریـــــوش بزرگ یاد کرده است و

اتوسا را چندین باد در لشکر کشی های داریوش یاور فکری و روحی داریوش

بزرگ دانسته است.

ارتادخت :

وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم

اشکانی. به گفته کتاب اشکانیان اثر دیاکونوف روســــی خاور شناس بزرگ او

مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی کوچکتـــــرین خطایی مرتکب?

نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید.

ازرمی دخت :

شاهنشاه زن ایرانی در سال 631 میلادی . او دختر خـــــــــسروپرویز پس از

" گشناسب بنده " بر چندین کشور اسیایی پادشاهی کرد.

اذرناهید :

ملکه ملکه های امپراتوری ایران در زمان شاهنـــــــشاهی شاپور یکم بنیانگزار

ساسله ساسانی. نام این ملکه بزرگ و اقتدارات دولتی او در قلمرو ایــــران در

کتیبه های کعبه زرتشت در استان فارس بارها امده است و او را ستایـش کرده

است.

پرین :

بانوی دانشمند ایرانی . او دختر کی قباد بود که در سال 924 قبل از مــیلاد

هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای ایندگان از گوشه و

کنار ممالک اریایی گرداوری نمود و یکبار کامل ان را نوشت و نامش در تاریخ

ایران زمین برای همیشه تبت گردیده است.

فرخ رو :

نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریـــــخ ایران ثبت شده است وی از

طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.

گردافرید :

یکی از پهلوانان سرزمین ایران. تاریخ از او به عنوان دختر کژدهم یاد میــکند

با لباسی مردانه با سهراب زورازمایی کرد . فردوسی بزرگ از او به عـــنوان

زنی جنگو و?دلاور سرزمین پاکان یاد میکند.

اریاتس :

یکی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان در سالهای پیش از میلاد. مورخــین

یونانی در چندین جا نامی از وی به میان اورده اند.

هلاله :

?پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی ( 391 یشتا 274+1 یشتا 2 )

در زمان کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست . از او به عنوان هفتـــمین

پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را " همای چهر ازاد ) نیز گفته اند.

مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار میگزاشتند و در تمامی امور

با انها مشورت میکردند و برای ایده و عقیده انها احترام بسزایی قائل بودند.

 

در ایران باستان اهمیت بســـیاری به مقام زن و مرده داده شده است . زن را

بانوی خانه مون پثنی می نامیده اند و مرد را مون بد  یا مدیر خانه

می نامیده اند. در نسخه های دینی ایران باســــــتان زنان شوهردار از اجرای

مراسم دینی معاف بودند . زیرا تشکیل خانواده و پرورش یک جامعه نیک کردار

که یکی از ارکان ان تربیت مادر است بزرگترین عمل نیک در کارنامه زمان ثبت

میشده است.

 


یک داستان زیبا از سفر ماورایی کورش بزرگ و ایران حال

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/28 12:56 عصر

من که گریم گرفت شما هم بخونید.نظرتون رو بگید برای من ننویسید برای پدر ایرانیان میهن پرست کورش بزرگ بنویسید و از همه می خوام که این متن رو حتما تو وبلاگ هایشون کپی کنند.

 

روزی کوروش در حال نیایش با خدا گفت:خدایا به عنوان کسی که عمری پربار داشته و جز خدمت به بشر هیچ نکرده از تو خواهشی دارم.آیا میتوانم آن را مطرح کنم؟خدا گفت:البته!

_از تو میخواهم یک روز،فقط یک روز به من فرصتی دهی تا ایران امروز را بررسی کنم.سوگند میخورم که پس از آن هرگز تمنایی از تو نداشته باشم.

_چرا چنین چیزی را میخواهی؟به جز این هرچه بخواهی برآورده میکنم، اما این را نخواه.

_خواهش میکنم.آرزو دارم در سرزمین پهناورم گردش کنم و از نتیجه ی سالها نیکی و عدالت گستری لذت ببرم.اگر چنین کنی بسیار سپاسگذار خواهم بود و اگر نه،باز هم تو را سپاس فراوان می گویم.

خداوند یکی از ملائک خود را برای همراهی با کوروش به زمین فرستاد و کوروش را با کالبدی،از پاسارگاد بیرون کشید.فرشته در کنار کوروش قرار گرفت.کوروش گفت: ((عجب!اینجا چقدر مرطوب است!)) و فرشته تاسف خورد.

_میتوانی مرا بین مردم ببری؟میخواهم بدانم نوادگان عزیزم چقدر به یاد من هستند.

و فرشته چنین کرد.کوروش برای اینکار ذوق و شوق بسیاری داشت اما به زودی ناامیدی جای این شوق را گرفت.به جز عده ی اندکی،کسی به یاد او نبود .کوروش بسیار غمگین شد اما گفت:اشکالی ندارد.خوب آنها سرگرم کارهای روزمره ی خودشان هستند.فرشته تاسف خورد.

در راه میشنید که مردم چگونه یکدیگر را صدا میزنند:عبدالله!قاسم!...

_هرگز پیش از این چنین نام هایی نشنیده بودم!!!

فرشته گفت:این اسامی عربی هستند و پس از هجوم اعراب به ایران مرسوم شدند.

_اعراب؟!!!

_بله.تو آنها را نمیشناسی.آخر آن موقع که تو بر سرزمین متمدن و پهناور ایران حکومت میکردی،و حتی چندین قرن پس از آن،آنها از اقوام کاملا وحشی بودند.

کوروش برافروخت: یعنی میگویی وحشی ها به میهنم هجوم آورده و آن را تصرف کردند؟!پس پادشاهان چه میکردند؟!!!

فرشته بسیار تاسف خورد.

سکوت مرگباری بین آنها حاکم شده بود.بعد از مدتی کوروش گفت:تو می دانی که من جز ایزد یکتا را نمی پرستیدم.مردم من اکنون پیرو آیینی الهی هستند؟

_در ظاهر بله!

کوروش خوشحال شد: خدای را سپاس! چه آیینی؟

_اسلام

_چگونه آیینی است؟

_نیک است

وکوروش بسیار شاد شد. اما بعد از چندین ساعت معنی در ظاهر بله را فهمید .........

_نقشه فتوحات ایران را به من نشان می دهی؟ می خواهم بدانم میهنم چقدر وسیع شده.
وفرشته چنین کرد.

_همین؟!!!

کوروش باورش نمی شد. با نا باوری به نقشه می نگریست.

_پس بقیه اش کجاست؟ چرا این سرزمین از غرب و شرق و شمال و جنوب کوچک شده است؟!!!

و فرشته بسیار زیاد تاسف خورد.

_خیلی دلم گرفت ، هرگز انتظار چنین وضعی را نداشتم. میخواهم سفر کوتاهی به آنسوی مرزها داشته باشم و بگویم ایران من چه بوده شاید این سفر دردم را تسکین دهد.

فرشته چنین کرد، تازه به مقصد رسیده بودند که با مردی هم کلام شدند.پس از چند دقیقه مرد از کوروش پرسید:راستی شما از کجا می آیید؟ کوروش با لبخندی مغرورانه سرش را بالا گرفت و با افتخار گفت:

ایران!

لبخند مرد ناگهان محو شد و گفت : اوه خدای من، او یک تروریست متحجّر است!

عکس العمل آن مرد ابدا آن چیزی نبود که کوروش انتظار داشت. قلب کوروش شکست.

_مرا به آرامگاهم باز گردان.

فرشته بغض کرده بود: اما هنوز خیلی چیزها را نشانت نداده ام، وضعیت اقتصادی، فساد، پایمال کردن .............

کوروش رو به آسمان کرد و گفت: خداوندا مرا ببخش که بیهوده بر خواسته ام پافشاری کردم، کاش همچنان در خواب و بی خبری به سر می بردم.
و فرشته گریست.
بدرود
منبع:وبلاگ تاریخ ایران باستان و معاصر در قسمت پیوندها دوست عزیزم سرباز کورش.
راستی نرین بگین داستان بود در واقعیت نیز همینطوره .!!!!!!!

منجی پارسیان

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/28 12:56 عصر

چو بخت تازیان بر ایرانیان چیره شد هه بخت ایرانیان تیره شد.بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی....این اشعار از شاعر به حق ایرانیان کسی که به گردن تک تک میهن پرستا حق داره پردیسی (فردوسی به زبان تازی)است.نمیدونم می دونید یا نه تازیان از اغاز تا الان زندگشیون به ما دشمنی میورزیدن با اینکه ایران رو غارت کردن بازم برام سوال بود که مثلا صدام چرا از ایرانیا متنفر یک شب فکر کردم بهش فهمیدم دلیلش اینه که درسته نابودمون کردن همه چیزمون رو گرفتن اما نتونستن مارو مغلوب فرهنگ بیابان کنند و بر عکس انها در فرهنگ پارسیان گم شدند مانند اسکندر گجستک که در اخرین روزهای زندگیش کاملا مثل ایرانیها شده بود تازیان از ما بدشون میاد واسه اینکه ما مصر نشدیم چون ما پردیسی بزرگ (قردوسی)نجاتمون داد.و تنها کسی که توانست جلوی لشکر اعراب بایستد مردی در صد ها سال پیش پردیسی بود درود بر روح پاکش پردیسی به گردن همه میهن پرستان حق دارد زیرا کاری کرد که ایرانی زنده شد و عجم به پارسی بودنش برگشت و  سببی شد برای ما که در اینده زندگی می کردیم که امروز اینگونه میهن دوست و به مردان بزرگ ایرانیان باستان ببالیم و اینگونه پارسی بمانیم

نام های ایرانی نام های بازیگرانی که نقش بد فیلم رو دارند

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/28 12:56 عصر

نمی دونم چرا همیشه اسم ادمای خلافکارو فاسد و دختر و زنهای بد و ادمای خنگ و کند ذهن توی فیلمهای صدا و سیما کشورمون هست نامهای ایرانیان باستان است نمیدونم کاش می دونستم چرا شما می دونیدشایدم خودمو زدم به اون راه که یعنی نمیدونم.همون خشایاری که اسمشو مسخره کردن جهانگیری بزرگ بود که من واقعا به شخصه عاشق این اسمم.دقت کنید می بینید توی همین سریالایی که در حال حاضر در حال پخش هستند هم حتما هست من که نگاه نمی کنم سینمای مسخره و ضد ایرانی نگاه کردن نداره همون بهتر همون هالیوود رو ببینیم حداقل ایرانی نیستند ازشون انتظاری نمیره 300 هم که ساختن خودشون به غلط کردیم افتادن اما به هر حال....


21 مهر ماه روز ورود کورش بزرگ و ازادی بخش به بابل بر همگی شادباش

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/28 12:56 عصر

درود بر کورش بزرگ پیام اور ازادی و دوستی ای پدر کورش بزرگ بدان که ما با تمام وجود تورا دوست داریم تا جان داریم عشق تو در دلهایمان موج می زند و به تو وفاداریم همانگونه که هر گاه به پابوست می ایم به خاک پای ارامگاهت بوسه میزنم کاش بودی و اینبار ازادی را برای نوادگانت و هم میهنانت می اوردی هر نفس در ارزوی دیدن تو هستیم ای کورش بزرگ پیامبر


سورنا سردار نامی ایران زمین

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/28 12:54 عصر

                             

سورنا یکی از سرداران بزرگ و نام‌دار تاریخ در زمان اشکانیان است که سپاه ایران را در نخستین جنگ با رومیان در بهار 2061 سال پیش فرماندهی کرد و رومیها را که تا آن زمان در همه جا پیروز بودند، برای اولین بار با شکستگی سخت و تاریخی روبرو ساخت.
او جوانی بود آریایی، خردمند، نیکو‌چهره، تنومند، دلیر، با موی بلند که پیشانی‌بندی به سبک ایرانیان باستان بر سر می‌بست...

برای مطالعه باقی متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید


ریشه و تبار مردم آذربایجان

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/28 12:54 عصر

مردم آذربایجان، همان گونه که نام سرزمینشان نشان می دهد، مردمانی هستند، ایرانی (آریایی). نام آذربایجان از "آتروپات" سردار هخامنشی که آذربایجان را از چنگال اسکندر رهاند و تا سالیان دراز، خود و خاندانش حاکم این سرزمین بودند، گرفته شده. این سرزمین پیش از آتروپات، "ماد خُرد" نامیده می شد...

برای مطالعه باقی متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید


فلسفه نماد فروهر

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/28 12:54 عصر

                                            

فَروَهَر ذره ای از هسته ی بیکران پروردگار بوده و برای راهنمایی روان به تن در آمده ، پس از مرگ به همان پاکی و خلوص به اصل خویش می پیوندد. در نهاد هریک از افراد بشر چه زن و چه مرد ، چه غنی و چه فقیر ،ذره ای از انوار خورشیدی اهورایی وجود دارد که فروهر نامیده میشود.فروهر از مبدا اصلی خود که اهورامزداست جدا شده و برای مدت محدود زندگی در تن ما منزل گزیده است.

برای مطالعه باقی متن بر رو ادامه مطلب کلیک کنید


ابومسلم خراسانی

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/28 12:54 عصر

                          

چنانکه در تاریخ نهضت های ملی ایرانیان دیده ایم ملت ایران برای رهایی از قید اسارت تازیان از راههای مختلف استفاده کرد که یکی از آنها طریق جنگ و عصیان و دیگری ادبیات و دیگر دین بود. ابو مسلم از جمله کسانی است که در عین توجه به ملیت، درحالیکه قیام او برای تحکیم مبانی ملیت و استقلال ایران مفید و موثر بود از طریق مذهب استفاده بردو با تقویت یکی از مذاهب اسلامی یعنی تشیع بر ضد خلفای اموی که از مخالفین جدی شیعه بوده اند، قیام کرد ...

برای مطالعه باقی متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید


<   <<   16   17   18   19      >