هر روز صبح یک دقیقه وقت برای خودتان کنار بگذارید ، بنشینید و فکر کنید. یک دقیقه وقت بگذارید و کار کوچکی برای ارج نهادن به خود انجام دهید.
یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که امروز را از افسوس های گذشته و دلواپسی های آینده پاک کنید.
یک دقیقه وقت بگذارید و فکر کنید یک مورد نگران کننده تا چه اندازه ارزش غصه خوردن و تنش عصبی دارد.
یک دقیقه وقت بگذارید و نگذارید که چیزهای کوچک شادمانی شما ر ا بر هم بزند.
یک دقیقه وقت بگذارید و اثرات حرف های غیر منصفانه را از بین ببرید.
یک دقیقه وقت بگذارید تا از افکار منفی خلاص شوید.
یک دقیقه وقت بگذارید و تجربه ای لذت بخش را به خاطر بیاورید.
یک دقیقه وقت بگذارید تا به تمدد اعصاب بپردازید.
یک دقیقه وقت بگذارید و تصمیم بگیرید که از هیچ کس انتظار تشکر نداشته باشید.
یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که اجازه ندهید کسی در شما احساس حقارت به وجود بیاورد.
و بالاخره آخرین دقیقه روز خود را به این اختصاص دهید که تصمیم بگیرید به هیچ وجه در مورد آنچه دیگران ممکن است درباره شما بگویند یا فکر کنند نگران نباشید.
این سوره در مدینه نازل شده و هفتاد و سه آیه دارد. در
مجموع، هفده آیه از این سوره دربارهی جنگ احزاب است و چون درآیات 20 و 22، سه بار
کلمهی احزاب به کار رفته، لذا این سوره، «احزاب» نام گرفته است.
این
سوره مشتمل است بر معارف، احکام، قصص، عبرتها، و مواعظی چند، و از آن جمله مشتمل
است بر داستان جنگ خندق، و اشارهای هم بهداستان یهودیان بنی قریظه دارد.
بحثهائی را که در این سوره آمده است می توان به هفت بخش
تقسیم کرد:
بخش اول - سرآغاز سوره است که پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه
و آله و سلّم ) را به اطاعت خداوند و ترک تبعیت از کافران و پیشنهادهای منافقان
دعوت می کند، و به او اطمینان می دهد که در برابر کارشکنیهای آنها از وی حمایت
خواهد فرمود.
بخش دوم - به پاره ای از خرافات زمان جاهلیت مانند مساله
((ظهار)) که آن را وسیله طلاق و جدائی زن و مرد از هم می دانستند، و همچنین مساله
پسرخواندگی (تبنی ) اشاره کرده و قلم بطلان بر آنها می کشد، و پیوندهای خویشاوندی
را در پیوندهای واقعی و طبیعی منحصر می سازد.
بخش سوم - که مهمترین بخش این سوره است مربوط به جنگ احزاب
و حوادث تکان دهنده آن ، و پیروزی اعجاز آمیز مسلمین بر کفار، و کارشکنیها و بهانه
جوئیهای گوناگون منافقان و پیمانشکنی آنان می باشد، و در این زمینه دستورهای جامع
و جالبی بیان شده است
بخش چهارم - مربوط به همسران پیامبر است که باید در همه چیز
الگو و اسوه برای زنان مسلمان باشند، و در این زمینه دستورات مهمی به آنها می دهد.
بخش پنجم - به داستان ((زینب )) دختر ((جحش )) که روزی همسر
پسر خوانده پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) ((زید)) بود و از او جدا شد، به
فرمان خدا با پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) ازدواج کرد و دستاویزی برای
منافقان گشت قرآن در این زمینه پاسخ کافی به بهانهجویان می دهد.
بخش ششم - از مساله حجاب سخن می گوید که با بخشهای گذشته
نیز رابطه نزدیک دارد و همه زنان با ایمان را به رعایت این دستور اسلامی توصیه می
کند.
بخش هفتم - که آخرین بخش را تشکیل می دهد، اشاره ای به
مساله مهم ((معاد)) دارد، و راه نجات در آن عرصه عظیم و همچنین مساله امانت داری
بزرگ انسان یعنی مساله تعهد و تعهد و تکلیف و مسئولیت او را شرح می دهد.
این سوره، سی آیه دارد نام این سوره در بعضی از روایات و
در لسان مشهور مفسران سوره سجده یا الم سجده است ، و گاه برای مشخص ساختن آن از
سوره حم سجده آنرا به نام سجده لقمان می خوانند، چرا که بعد از سوره لقمان قرار
گرفته .در بعضی از روایات نیز از آن به الم تنزیل یاد شده .
این سوره یکی از 29 سورهای است که با حروف مقطّعه آغاز
شده است.یکی از چهار سورهای است که در آن آیه سجدهی واجب آمده است.در آیه 15،
از رکوع و سجده به هنگام شب که مردم در خواب هستند، به عنوان ویژگی مؤمنان راستین
یاد شده و قرائت این آیه نیز سجده واجب دارد.
غرض این سوره بیان مبدأ و معاد، و اقامه برهان بر این مساله
است، و نیز دفع شبهههایی که در باره این دو مساله در دلها خلجان میکند، و در
ضمنبه مساله نبوت و کتاب نیز اشاره
مینماید، و امتیازی که دو گروه مؤمنین حقیقی به آیات خدا، و فاسقان خارج از زی
عبودیت، از یکدیگر دارند بیانمیکند، و
نیز به دسته اول وعده ثوابی میدهد که از تصور هر متصور بیرون است، و به دسته دوم
وعیدی میدهد، و به انتقام شدیدی تهدید میکندکه عبارت است از عذاب الیم و ابدی در قیامت، و عذابی کوچکتر از آن که در
دنیا به زودی خواهند چشید، و در آخر، سوره را با تاکید آن وعید، و دستوربه رسول خدا (ص) که تو نیز منتظر باش آن چنان
که آنان منتظرند، ختم میکند.
معروف این است که این سوره در مکه نازل شده است . بعضی از
مفسران هیچیک از آیات آن را استثناء نکرده اند، ولی بعضی دیگر آیه 18 تا 20 را
مدنی می دانند، و معتقدند این سه آیه در مدینه نازل شده .
روی هم رفته در آن چند بخش جلب توجه می کند:
1 - قبل از هر چیز سخن از عظمت قرآن ، و نزول آن از سوی
پروردگار عالمیان ، و نفی اتهامات دشمنان از آن است .
2 - سپس بحثی پیرامون نشانه های خداوند در آسمان و زمین ، و
تدبیر این جهان دارد.
3 - بحث دیگری پیرامون آفرینش انسان از ((خاک )) و ((آب
نطفه )) و ((روح الهی )) و اعطای وسائل فراگیری علم و دانش ، یعنی چشم و گوش و
خرد از سوی خداوند به او می باشد.
4 - بعد از آن از رستاخیز و حوادث قبل از آن یعنی مرگ و بعد
از آن یعنیسوال و حساب سخن می گوید.
5 و 6 - بحثهای موثر و تکان دهنده ای از بشارت و انذار دارد
مومنان را به جنة الماوی نوید می دهد و فاسقان را به عذاب آتش تهدید می کند.
7 - به همین مناسبت اشاره کوتاهی به تاریخ بنی اسرائیل و
سرگذشت موسی (علیه السلام ) و پیروزیهای این امت دارد.
8 - و باز به تناسب بحث بشارت و انذار اشاره ای به احوال
گروهی دیگر از امتهای پیشین و سرنوشت دردناک آنها می کند.
9 و 10 - بار دیگر به مسئله توحید و نشانه های عظمت خدا باز
می گردد و با تهدید دشمنان لجوج سوره را پایان می دهد.
این سوره،به
مناسبت نام لقمان، که در تمام قرآنتنها دوبار، آن هم در این سوره
آمده، لقمان نامیده شده است. ششمین سوره ازسورههای هفتگانه «لامات» است که با
حروف مقطّعهی «الم» آغاز شده است.
غرض این سوره- به طوری که آغاز و انجام آن، و نیز سیاق
تمامی آیات آن اشاره میکند- دعوت به توحید و ایقان و ایمان به معاد، و عمل به
کلیاتشرایع دین است.
از ابتدای سوره پیداست که در باره بعضی از مشرکین نازل شده،
که مردم را از راه خدا و شنیدن قرآن، به وسیله تبلیغاتی دروغ جلوگیری نموده،میخواستند مساله خدا و دین را از یاد مردم
ببرند.پس این سوره نازل شد تا اصول عقاید و کلیات
شرایع حق را بیان نماید، و در برابر احادیث سرگرم کننده آنان مقداری از داستان
لقمان و مواعظش راایراد کرده است.
و این سوره- به شهادت سیاقی که آیات آن دارد- در مکه نازل
شده، و یکی از آیات بر جسته آن آیه" ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ
أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَالْباطِلُ ..." است.
به طور کلی محتوای این سوره در پنج بخش خلاصه می شود:
بخش اول بعد از ذکر حروف مقطعه اشاره به عظمت قرآن و هدایت
و رحمت بودن آن برای مؤ منانی که واجد صفات ویژه هستند می کند، و در نقطه مقابل ،
سخن از کسانی می گوید که در برابر این آیات آنچنان سرسختی و لجاجت نشان می دهند که
گوئی گوشهایشان کر است ، علاوه بر این سعی دارند با ایجاد سرگرمیهای ناسالم دیگران
را نیز از قرآن منحرف نمایند.
بخش دوم از نشانه های خدا در آفرینش آسمان و بر پا داشتن آن
بدون هیچگونه ستون ، و آفرینش کوهها در زمین ، و جنبندگان مختلف ، و نزول بارانو
پرورش گیاهان سخن می گوید.
بخش سوم به همین مناسبت قسمتی از سخنان حکمت آمیز لقمان آن
مرد الهی را به هنگام اندرز فرزندش نقل می کند که از توحید و مبارزه با شرک شروع
شده ، و با توصیه به نیکی کردن به پدر و مادر، و نماز، و امر به معروف و نهی از
منکر، و شکیبائی در برابر حوادث سخت ، و خوشروئی با مردم ، و تواضع و فروتنی و
اعتدال در امور پایان می یابد.
در بخش چهارم بار دیگر به دلائل توحید باز می گردد، و سخن
از تسخیر آسمان و زمین و نعمتهای وافر پروردگار و نکوهش از منطق بت پرستانی که
تنها بر اساس تقلید از نیاکان در این وادی گمراهی افتادند، سخن می گوید، و از آنها
بر مساءله خالقیت پروردگار که پایه عبودیت او است اقرار می گیرد.
و نیز از علم گسترده و بی پایان خدا با ذکر مثال روشنی پرده
بر می دارد، و در همین رابطه علاوه بر ذکر آیات آفاقی ، از توحید فطری که تجلیش به
هنگام گرفتار شدن در میان امواج بلا است به طرز جالبی بحث می کند.
بخش پنجم اشاره کوتاه و تکان دهنده ای به مساءله معاد و
زندگی پس از مرگ دارد، به انسان هشدار می دهد که مغرور به زندگی این دنیا نشود، به
فکر آن سرای جاویدان باشد.
این مطلب را با ذکر گوشه ای از علم غیب پروردگار که از همه
چیز در ارتباط با انسان از جمله لحظه مرگ او و حتی جنینی که در شکم مادر است آگاه
است تکمیل کرده و سوره را پایان می دهد.
***تفاوت خمس و زکات با
مالیاتهای دولتی چیست؟ مالیات پولی است که به دولت میپردازیم تا به ما
خدمات برساند. کوچه و خیابان را آسفالت کند، امنیّت ما را تأمین کند، درمانگاه و
بیمارستان برای ما آماده کند، برای فرزندانمان مدرسه و دانشگاه بسازد. این پول
هزینهای است که نیازهای ما را تأمین میکند، شبیه پولهایی که برای خوراک و پوشاک
و مسکن خود خرج میکنیم.
بنابراین مالیات، منافع عمومی ما را تأمین میکند، امّا خمس و زکات پولی است که از
فرد گرفته میشود، تا خرج محرومان و رفع مشکلات آنان شود.
این سوره با وعدهای از خدا آغاز شده، و آن این است که: به
زودی امپراطوری روم که در ایام نزول این سوره از امپراطوری ایران شکست خورد، بعد
ازچند سال بر آن امپراطوری غلبه خواهد
کرد، و بعد از ذکر این وعده، منتقل میشود به وعدهگاه اکبر که قیامت و یوم الوعدش
گویند، روزی که تمامیافراد و اقوام در آن
روز به سوی خدا بازمیگردند، آن گاه به استدلال بر مساله معاد پرداخته، سپس کلام
را به آیات ربوبیت معطوف میدارد و صفاتخاصه خدا را برمیشمارد، و در آخر، سوره را با وعده نصرت به رسول گرامیاش
ختم میکند، و در فرا رسیدن این وعده تاکید بلیغ نموده ومیفرماید:" فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ
اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ- صبر کن که وعده
خدا حق است، و کسانی که یقین ندارند تو را در کارت سستنسازند"، و در چند آیه قبل نیز فرموده
بود:" وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ- یاری ما برای مؤمنین
حقی است بر ما".
پس معلوم شد که غرض سوره وعده دادن قطعی خدا به یاری دین
است، و اگر قبل از بیان این غرض، مساله وعده غلبه روم را در چند سال بعد ذکرکرد، برای این است که مؤمنین وقتی دیدند که
وعده غلبه روم عملی شد، یقین کنند که وعده دیگر خدا نیز عملی خواهد شد، و نیز یقین
کنند کهوعده آمدن قیامت هم، مانند سایر
وعدههایش عملی میشود، آری عقل هر عاقلی حکم میکند که وقتی خدای تعالی دو تا از
وعدههایش را عملیکرد سایر وعدههایش نیز
عملی میشود، و باید از خطرهایی که وعده آن را میدهد بر حذر بود.
این سوره شصت و نه آیه دارد. نامِ برخی از سورههای قرآن
همچون بقره، فیل، نمل و نحل، برگرفته از نام حیواناتی است که در این سورهها به
گونهای مطرح شدهاند.در آیه 41 این سوره، بنایِ شرک همچون خانهی عنکبوت سست و
ناپایدارشمرده شده و لذا این سوره به عنکبوت نام گرفته است.
از سیاق آیات این سوره و مخصوصا آیات اول سوره برمیآید که
بعضی از کسانی که در مکه و قبل از هجرت، به رسول خدا (ص) ایمان آورده بودند، از
ترس فتنهای که از ناحیه مشرکین تهدیدشان میکرد، از ایمان خود برگشته بودند، چون
مشرکین دست از سر مسلمانان برنمیداشتند، و مرتب آنان را دعوت میکردند به اینکه
از ایمان به آن جناب برگردند، و ضمانت میدادند که اگر برگردید هر ضرری از این
بابت دیدید ما جبران میکنیم، هم چنان که اگر برنگردید بلا به سرتان میآوریم، و
آن قدر شکنجهتان میکنیم تا به کیش ما برگردید.
که آیه" وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ
آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ ..." و آیه
شریفه" وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِیَ فِی
اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذابِ اللَّهِ ..." متضمن این معانی
است.
و گویا از این عده که از ایمان خود رجوع کردهاند کسانی
بودهاند که رجوعشان به خاطر مجاهدت و تهدید و تشویق پدر و مادرشان بوده، مانند
بعضی از فرزندان مشرکین که از آیه شریفه" وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ
بِوالِدَیْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ
فَلا تُطِعْهُما ..." این معنا استشمام میشود، و این سوره در باره این عده
نازل شده است.
پس غرض سوره به طوری که از اول و آخرش و سیاق جاری در
سراسرش استفاده میشود، این است که: غرض خدای تعالی از ایمان مردم تنها این نیست
که به زبان بگویند ایمان آوردیم، بلکه غرض، حقیقت ایمان است، که تندباد فتنهها آن
را تکان نمیدهد، و دگرگونی حوادث، دگرگونش نمیسازد، بلکه هر چه فتنهها بیشتر
فشار بیاورد، پا بر جا و ریشهدارتر میگردد.
پس غرض سوره اعلام این معنا است که مردم خیال نکنند به صرف
اینکه بگویند ایمان آوردیم دست از سرشان برمیدارند، و در بوته آزمایش قرار
نمیگیرند، نه، بلکه حتما امتحان میشوند، تا آنچه در دل نهان دارند ظاهر شود و
معلوم شود ایمان است یا کفر،" فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ
لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ ".
پس فتنه و محنت یکی از سنتهای الهی است که به هیچ وجه و در
باره هیچ کس از آن گذشت نمیشود، همان طور که در امتهای گذشته از قبیل قوم نوح،
عاد، ثمود، قوم ابراهیم، لوط، شعیب و موسی جریان یافت، و جمعی استقامت ورزیده و
جمعی دیگر هلاک شدند و در امتهای حاضر و آینده نیز جریان خواهد داشت، و خدا به
کسی ظلم نکرده، و نمیکند، این خود امتها و اشخاصند که به خود ظلم میکنند.
پس کسی که میگوید من به خدا ایمان آوردم باید در برابر
ایمانش صبر کند، و خدای یگانه را بپرستد و چون قیام به وظایف دینی برایش دشوار و
یا غیر ممکن شد باید به دیاری دیگر مهاجرت کند، دیاری و سرزمینی که در آنجا بتواند
به وظیفههای خود عمل کند، چون، زمین خدا وسیع است.
و هرگز نباید به خاطر ترس از گرسنگی و سایر امور زندگی از
مهاجرت چشم بپوشد، برای اینکه رزق بندگان به عهده خدا است،" وَ کَأَیِّنْ
مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ ".
و اما مشرکین که مؤمنین را آزار میکردند با اینکه مؤمنین
بغیر از اینکه میگفتند:پروردگار ما اللَّه است، هیچ جرمی مرتکب نشده بودند، آنها
هم باید بدانند که با این رفتار خود خدا را عاجز نمیکنند، و به ستوه نمیآورند، و
نمیتوانند خواست خود را علیه خواست خدا به کرسی بنشانند، بلکه خود این آزارشان هم
که گفتیم فتنه و آزمایش مؤمنین است، فتنه و آزمایش خودشان نیز هست، و چنان نیست که
از علم و تقدیر الهی خارج باشد، بلکه این خدا است که آنان را در چنین بوتهای از
آزمایش قرار داده، و دارد علیه آنان ضبط میکند، تا اگر خواست در همین دنیا به
وبال آن گرفتارشان کند، و اگر خواست این عذاب را تاخیر انداخته در روزی که به سوی
او برمیگردند، و دیگر راه گریزی ندارند، عذاب کند.
و اما آن چه به عنوان حجت و دلیل برای خود درست کرده و دل
بدان خوش کردهاند، سخن باطل و دلیل مردودی است که هیچ جا به دردشان نمیخورد، و
حجت علیه آنان تمام است.
این حاصل و خلاصهای از غرض سوره مورد بحث است، و مقتضای
این زمینه این است که سوره در مکه نازل شده باشد، و اینکه بعضی گفتهاند: مدنی است
که یا همهاش و یا بیشترش و یا قسمتی از آن در مدینه نازل شدهصحیح نیست، چون
مضامین آیات آن جز با روزگار عسرت و شدت قبل ازهجرت وفق نمیدهد.
این سوره هفتاد و هفت آیه دارد و در مکّه
نازل شده است.در آیهی اوّل این سوره، از قرآن، به فُرقان تعبیر شده است که به
معنای جداکنندهی حقّ از باطل میباشد. لذا این سوره، «فُرقان» نام گرفته است.
غرض این سوره بیان این حقیقت است که دعوت
رسول خدا (ص)دعوتی است حق، و ناشی از رسالتی از جانب خدای تعالی، و کتابی نازل شده
از ناحیه او، و نیز در این سوره چند نوبت پشت سر هم ایرادهایی که کفار بر نبوت آن
جناب از ناحیه خدا، و بر نازل بودن کتابش از جانب خدا کردهاند، دفع شده، و در این
دفع عنایتی بالغ به کار رفته.
و چون بیان این
غرض مستلزم احتجاج بر مساله توحید و نفی شریک، و بیان پارهای از اوصاف قیامت، و
صفات پسندیدهای از مؤمنین بود، لذا به این مسائل نیز پرداخته، ولی همه این بیانات
را با لحن انذار و تخویف ایفاء نمود، نه تبشیر و تشویق.
این سوره در
حقیقت از سه بخش تشکیل می شود:
بخش اول که آغاز این سوره را تشکیل می
دهد منطق مشرکان را شدیدا در هم می کوبد، و بهانه جوئیهای آنها را مطرح کرده و
پاسخ می گوید، و آنها را از عذاب خدا و حساب قیامت و مجازاتهای دردناک دوزخ بیم می
دهد، و به دنبال آن قسمتهائی از سرگذشت اقوام پیشین را که بر اثر مخالفت با دعوت
پیامبران گرفتار سختترین بلاها و کیفرها شدند، به عنوان درس عبرت ، برای این
مشرکان لجوج و حق ستیز بازگو می کند.
در بخش دوم برای تکمیل این بحث قسمتی از
دلائل توحید و نشانه های عظمت خدا را در جهان آفرینش ، از روشنائی آفتاب گرفته ،
تا ظلمت و تاریکی شب ، و وزش بادها، و نزول باران ، و زنده شدن زمینه ای مرده ، و
آفرینش آسمانها و زمینها در شش دوران و آفرینش خورشید و ماه و سیر منظم آنها در
بروج آسمانیو مانند آن سخن می گوید.
در حقیقت بخش اول مفهوم ((لا اله )) را
مشخص می کند و بخش دوم ((الا الله )) را.
بخش سوم فشرده بسیار جامع و جالبی از
صفات مؤ منان راستین (عباد الرحمان ) و بندگان خالص خدا است که در مقایسه با کفار
متعصب و بهانه گیر و آلوده ای که در بخش اول مطرح بودند، موضع هر دو گروه کاملا
مشخص می شود و چنانکه خواهیم دید این صفات مجموعه ای است از اعتقادات ، عمل صالح ،
مبارزه با شهوات ، داشتن آگاهی کافی ، و تعهد و احساس مسئولیت اجتماعی .
این سوره هشتاد و هشت آیه
دارد و قبل از هجرت، در مکّه نازل شده است.به مناسبت ورود کلمه «قَصَص» در آیهی
25، این سوره نیز «قَصص» نام گزفته است که به معنای «بیان سرگذشت» میباشد.
غرض این سوره وعده جمیل به
مؤمنین است، مؤمنینی که در مکه قبل از هجرت به مدینه عده اندکی بودند که مشرکین و
فراعنه قریش ایشان را ضعیف و ناچیز میشمردند، و اقلیتی که در مکه در بین این
طاغیان در سختترین شرایط به سرمیبردند و فتنهها و شداید سختی را پشت سر
میگذاشتند، خدای تعالی در این سوره به ایشان وعده میدهد که به زودی بر آنان منت
نهاده و پیشوایان مردم قرارشان میدهد، و آنان را وارث همین فراعنه میکند، و در
زمین مکنتشان میدهد، و به طاغیان قومشان آنچه را که از آن بیم داشتند نشان
میدهد.
به همین منظور برای این
مؤمنین این قسمت از داستان موسی و فرعون را خاطرنشان میسازد که موسی را در شرایطی
خلق کرد که فرعون در اوج قدرت بود و بنی اسرائیل را خوار و زیردست کرده بود که پسر
بچههایشان را میکشت و زنانشان را زنده میگذاشت، آری خداوند در چنین شرایطی موسی
را آفرید و مهمتر آنکه او را در دامن دشمنش یعنی خود فرعون پرورش داد، تا وقتی که
به حد رشد رسید، آن گاه او را از شر فرعون نجات داد و از بین فرعونیان به سوی مدین
روانهاش نمود، و پس از مدتی به عنوان رسالت دوباره به سوی ایشان بر گردانید، با
معجزاتی آشکار تا آنکه فرعون و لشکریانش تا آخرین نفر را غرق کرده و بنی اسرائیل
را وارث آنان نمود، و تورات را بر موسی نازل فرمود، تا هدایت و بصیرت برای مؤمنین
باشد.
و عین همین سنت را در میان
مؤمنین به اسلام جاری خواهد کرد، و ایشان را به ملک و عزت و سلطنت خواهد رسانید، و
رسول خدا (ص) را دوباره به وطن باز خواهد گردانید.
آن گاه از این داستان
منتقل میشود به بیان این که در حکمت خدا لازم است که از جانب خودش کتابی نازل
کند، تا دعوت حق آن جناب نیز کتاب داشته باشد، سپس سخنان طعنآمیز مشرکین را که در
باره دعوت قرآن زدهاند که: چرا به وی آنچه به موسی داده شد ندادند؟ نقل فرموده و
از آن پاسخ میدهد، و نیز علت ایمان نیاوردن آنان را نقل نموده به اینکه اگر به
تو ایمان بیاوریم و هدایت تو را پیروی کنیم قدرت ما از ما سلب میشود، و از آن
پاسخ میدهد، و به این منظور داستان قارون و فرو رفتنش در زمین را برایشان مجسم
میسازد.
این سوره نود و سه آیه دارد و نام معروف آن به
مناسبت آیه ی 18 که دربارهی داستان مورچگان و حضرت سلیمان است، «نمل» میباشد،
ولی نام «سلیمان» و«طاسین» نیز بر آن نهاده شده است.تمام این سوره در مکّه در
جریان ها و مناسبت های مختلف نازل شده و«بسم الله الرّحمن الرّحیم» دوبار در آن
آمده است ؛ یکی در آغاز سوره و دیگری درآیهی 30 در آغاز نامهی حضرت سلیمان به
ملکهی سبأ.
غرض این سوره این است کهمردم را بشارت و انذار
دهد. و به همین منظور، مختصری از داستانهای موسی، داود، سلیمان، صالح و لوط (ع) را
به عنوان شاهد ذکر نموده و در دنبال آن پارهای از اصول معارف مانند وحدانیت خدای
تعالی در ربوبیت و مانند معاد را ذکر نموده است.
مفصّل ترین داستانآن، برخورد حضرت سلیمان با
ملکهی سبأ و چگونگی ایمان آوردن او به خدا میباشد.سخن گفتن پرندگانی همچون
هدهد و حشراتی چون مورچه، حضورافرادی از جنّ در لشگر و دربار سلیمان و بالاخره
آوردن تخت بلقیس از یمن به شام در یک چشم بهم زدن، بخشی دیگر از آیات این سوره را
به خود اختصاص داده است.