سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قرآن هایمان را غبار روبی کنیم

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/27 11:52 صبح

قالَ الرّسولُ یاربِّ إنَّ قَومی اتَّخَذوا هذَا القُرآنَ مَهْجوراً



"و (در آن روز ) پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا ! قوم من قرآن را رها کردند.»"


غم و اندوه عمیقی سراسر وجودم را فرا گرفته است ، از این همه بی توجهی و بی حرمتی به قرآن این امانت خدای حکیم و مهربان در میان ما مردم خواب آلوده و غفلت زده . با خود می گویم خدایا چه شده است که امت رسول خاتم (صلی الله علیه وآله ) قرآن را ترک کرده اند .

 


مشروطه یا مشروعه ؟

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/27 11:52 صبح

مشروطه یکی از حوادث بسیار مهم تاریخ ایران است که مملو از درسها و عبرت ها است. اما متاسفانه ما مشروطه را به گونه ای فرا گرفته ایم که قیامی صورت گرفت و فرمان صادر شد . مشکلاتی بعداً پدید آمد ولی بحمدالله با همت پرچمداران نهضت درست شد. افرادی نظیر ((محمد علی شاه)) مستبد به پشتیبانی دولت روسیه مجلس را به توپ بستند ، زیرا بیگانگان نمی خواستند این نهضت مردمی پا بگیرد. بعضی از ((روحانیون قشری)) نظیر شیخ فضل الله نوری نیز به این مخالف خوانیها دامن می زدند ، ولی بحمدالله قوای مبارز مشروطه خواه از گرد راه رسیدند و محمد علی شاه به حمایت روسها از معرکه فرار کرد و شیخ فضل الله را هم اعدام کرند و بعد از آن ، همه چیز سر جای خود قرار گرفت و به تدریج مشروطه پیش رفت و چون دول خارجی نمی توانستند سعادت ایران را در پناه مشروطه ببینند شروع به دخالت در امور ایران نمودند ، عشایر را تحریک کردند و بساط خان خانی راه انداختند تا بالاخره آقای ((رضاشاه)) برای سرکوب فتنه جویان و قطع دست بیگانه قیام کرد و ...

زن آیت احسن الهی

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/27 11:52 صبح

خداوند متعال آفریننده حکیمی است که خلقتش عین حکمتش می باشد . جهان آفرینش را خلق کرده وآن را مقدمه ای برای تعالی روحی انسان قرار داده. انسان، مخلوقی که متشکل از دو بعد جسم و روح است و به صورتی که در قالب دو صنف مرد و زن به امرار معاش می پردازد، به دنبال یافتن آب حیات و جاودانگی است که:


« یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» (انشقاق/6)


تاریخ صدر اسلام

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/27 11:52 صبح

مقاله ای که پیش رو دارید اولین شماره از سری مقالات « گذری بر تاریخ اسلام» است. در این مقالات سعی بر آن است تا با یک دید تحلیلی – تحقیقی زوایای زندگی پیامبر اکرم و ائمه اهل البیت از جنبه ی سیاسی مورد واکاوی قرار گیرد و برخی از جنبه های پنهان مبارزات ایشان با سازمان یهودیان دشمن اسلام، مشرکین و خلفای جور بررسی شود....


رسم دانش جویی !!؟

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/27 11:52 صبح

دین اسلام دینی است جامع که درباره جزئی ترین کارهای انسان دستوراتی دارد که همه ی آن ها در قرآن و سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) آمده است. در این نوشتار سعی داریم درباره مطلبی سخن بگوییم که احساس می شود سالها ست گرد بی توجهی بر آن نشسته است تا شاید تذکری باشد برای همه ی ما. ابتدا به سراغ آیات 82-60 سوره ی کهف می رویم. آن جایی که خداوند داستان حضرت موسی (ع)‌و حضرت خضر(ع) را بیان می کند. در این آیات شریفه نکات قابل توجهی وجود دارد از جمله آن که ...

وَ الّذی نَفسی بِیَدِهِ ما اَنفَقَ النّاسُ مِن نَفَقَةٍ أَحَبَّ

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/27 11:52 صبح

وَ الّذی نَفسی بِیَدِهِ ما اَنفَقَ النّاسُ مِن نَفَقَةٍ أَحَبَّ مِن قَولِ الخَیرِ.

 میزان الحکمه، ج 7، ص 3044، ح 10401

 بعضی ها از نیش زدن لذت می برند، همیشه طعنه و کنایه می زنند، گویا زبان طعنه، زبان مادری آنهاست؛ و بعضی ها خوش زبان و نیک گفتارند، تلخی‏ها را هم به شیرینی بیان می‏کنند و کمبودها را با ظرافت طرح می‏کنند که نه سیخ می‏‏سوزد و نه کباب.

 

-

و پیامبر(ص) چنین فرمود: «قسم به خدایی که جانم به دست اوست، مردم هیچ انفاقی نکردند که دوست داشتنی تر از گفتار نیک باشد». < type=text/java>

گاهی با یک تشویق، آفرین گفتن، کارستانی می توان کرد و گاهی با یک گوشه و کنایه زدن گورستانی می سازیم؛ کدام بهتر است؟!

(کوله پشتی زندگی، قنبرعلی تیموری


بهترین راه غلبه بر نفس

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/27 11:52 صبح

 طعام بسیار، قلب را می‏میراند و باعث طغیان و لجام گسیختگی خواهد شد.

گرسنگی از اجلّ خصال مؤمن است. یحیی بن معاذ چه نیکو گفته است: «اگر به همه ملائکه و هفت آسمان و صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و هر کتاب و ولی و حکمتی و امامان توسل جویی که تو را با نفست مصالحه دهند و نفس را ترغیب نمایند که دنیا را ترک کند و در اطاعت خدا آید، نخواهد پذیرفت، ولی اگر گرسنگی را شفیع قرار دهی، خواستت را اجابت کرده در اطاعتت خواهد آمد»

( ترجمه رساله لقاء الله/علامه حسن زاده )

 

 امام علی (علیه السلام) :
 مَن کانَت هِمَّتُهُ ما یَدخُلُ بَطنَهُ، کانَت قِیمَتُهُ ما یَخرُجُ مِنهُ
هر که همّ و غمش چیزی باشد که وارد شکمش می‏شود، ارزش او به اندازه همان چیزی است که از شکمش خارج می‏شود.

میزان الحکمه: حدیث 21355


می دونی «کل» یعنی چی؟ یعنی من و تو ... دیر یا زود .... در هر مکا

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/27 11:52 صبح



 

می دونی «کل» یعنی چی؟ یعنی من و تو ... دیر یا زود .... در هر مکان


فصل اول : ...

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/27 11:52 صبح

«فلما دخلوا علیه قالوا یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین»


هنگامی که نزد او آمدند گفتند ای عزیز !برای ما سختی رسیده و متاع کمی با خدا آورده ایم ، پیمانه را برای ما کامل کن و بر ما تصدق و بخشش نما؛ که خداوند بخشندگان را پاداش می دهد


انتظار یعنی «چشم داشتن» و «چشم به راه بودن» ، چشم داشت یک تحول . انتظار از امید سرچشمه میگیرد. امید به افتادن اتفاقی یا آمدن کسی و امید شالوده هر کاری است. آن جا که رسول می فرماید :


«امید برای امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود هیچ مادری فرزندش راشیر نمی داد و هیچ باغبانی درخت نمی کاشت»


امید به آینده و انتظار تحقق فردایی بهتر ریشه در کمال جویی انسان که یک ویژگی فطری است، دارد و انتظار هر چه در دل کسی فروزان تر باشد اورا به تحرک بیشتری وا می دارد.


« انتظار حالتی است نفسانی که آمادگی برای آن چه انتظارش را می کشیم از آن بر می آید و ضد آن یأس و نا امیدی است پس هر قدر که انتظار شدید تر باشد آمادگی و مهیا شدن قویتر خواهد بود. نمی بینی اگر مسافری داشته باشی که در انتظار مقدمش بسر بری هر چه هنگام آمدنش نزدیکتر شود مهیا شدنت فزونی می یابد، بلکه احیانا خوابت به بیداری تبدیل می شود ....»


رابطه مستقیمی بین محبت نسبت به منتظَر و درجه انتظار وجود دارد. بنابراین مؤمنی که منتظر آمدن مولایش باشد هر قدر که انتظارش شدید تر باشد تلاشش در آمادگی برای آن به وسیله پرهیز از گناه و کوشش در راه تهذیب نفس و پاکیزه کردن درون و بیرون از پلیدی ها بیشتر می شود. بنابراین انتظار نه تنها عامل رکود نیست بلکه محرک منتظر و مؤمن حقیقی است و این معنای همان انتظاری است که در روایت بدان امر شده و واجب شمرده شده است. چنانکه امام صادق _ علیه السلام _ فرمودند : « هر آن کس که خواسته باشد از یاران قائم (عج) شود باید که منتظر باشد و با پرهیزکاری و خوی های پسندیده عمل نماید ، و اوست منتظر پس هر گاه بمیرد و قائم بعد از مردنش به پا خیزد پاداش او همچون کسی خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد ...»


و حضرت جواد الائمه چنین فرمودند که : « همانا قیام کننده ای از ما اهل بیت همان مهدی است که انتظار او در زمان غیبتش واجب است. »


البته توجه به این نکته ضروری است که انتظار حالتی درونی است و مقدماتی می خواهد . پس امر به انتظار و وجوب آن در حقیقت امر به مقدمات وجوب آن است که از مهمترین مقدمات می توان به چهار مورد اشاره کرد:


1) یقین به ظهور حجت: هر قدر که علم و ایمان به ظهور بیشتر باشد انتظار بیشتر خواهد بود.


2) نزدیک دانستن امر ظهور: همان گونه که در دعای عهد آمده است که « انهم یرونه بعیداً و نراه قریباً »


البته این مورد را هم نباید با استعجال اشتباه گرفت که همان شتابزدگی در راه ظهور است که حاکی از درک نکردن حکمت و مصلحت خداست و پیامدهایی را چون نا امیدی، نا شکری، روی کردن به منحرفان و ... دارد. و در حدیثی از امام باقر _علیه السلام _ داریم : « هلک اصحاب المحاضیر(شتاب زدگان) و نجی المقربون (نزدیک شمارندگان) »


3) دوست داشتن ظهور اما و نه ترس از آن که ارتباط مستقیمی با تقوای فرد دارد.


4) دوست داشتن خود امام عصر



   


فضیلت انتظار:


در این زمینه احادیث فراوانی نقل شده است که به بیان چند تا از آن ها اکتفا می کنیم:


« أحب الاعمال الی الله عز و جل انتظار الفرج»


«أفضل عباده امتی انتظار الفرج »


«المنتظر لأمرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله» (منتظر امر ما مثل کسی است که در خون خود در راه خداوند میغلتد.)


از دلایل فضیلت انتظار می توان به این نکات اشاره کرد که:


در زمان غیبت انتظار به معنا و مفهوم اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین امام از سلسله امامان است که به معنی پذیرش ولایت از اولین آن ها هم هست و مطابق با روایات پذیرش ولایت معصومین سر آمد همه فضیلت ها و شرط اساسی قبول همه اعمال عبادی است. همچنین با استنادبه حدیثی از امام سجاد_ علیه السلام _ انتظار نشان از رفعت عقل و فهم و معرفت دارد زیرا که عدم ظهور برای فرد منتظر همچون مشاهده آن حضرت است. همچنین انتظار با توجه به آنچه گفته شد عامل پویایی و سازندگی فرد و اجتماع است. ‌‌‌[ چرا که رسول خدا فرمودند : اگر حسن حال مردی به گوش شما رسید در حسن عقلش ملاحظه کنید که به اندازه ی عقلش پاداش دارد. ] باید به این نکته توجه داشت که لازمه انتظار محبت است و لازمه محبت جلب رضایت محبوب است.


وظایف منتظران: آن چه پس از طرح این مباحث ارزش عملی دارد وظایف منتظران است که به قرار زیر است که هر کدام جای تأمل دارد:


1- به دست آوردن شناخت و معرفت نسبت به آن حضرت 2- رعایت ادب نسبت به آن حضرت


3- محبت امام به طور خاص


4- انتظار فرج و ظهور امام


5-تداوم دعا بر آن حضرت


6- اهتمام ورزیدن به یاری آن حضرت


7- دعوت مردم به آن حضرت


8-رعایت حقوق آن حضرت


9-پیراستگی از بدی ها و آراستن به خوبی ها


که البته در کتاب شریف مکیال المکارم تا 80 وظیفه برای منتظران آن حضرت بر شمرده اند.


‌* حال جای یک سؤال باقی می ماند و آن این است که چرا زمان ظهور آن حضرت دقیقا مشخص نشده است؟


پاسخ این است که بدان جهت زمان ظهور بر مؤمنین مخفی مانده است تا در تمامی زمان ها منتظر آن حضرت باشند. همچنین می توان به مأیوس نشدن و دلگرم ماندن آن ها نیز اشاره کرد. نکته دیگر که باید بدان توجه داشت این است که امر ظهور ناگهانی است و در روایات هم به این امر تصریح شده است. واین منافاتی با نشانه های ظهور که در روایات و احادیث آمده نخواهد داشت، چرا که انتظار لوازم ظهور در حقیقت انتظار خود ظهور است.


انشاءالله در شماره بعد به شناخت و معرفت آن حضرت می پردازیم....


نصیحت

ارسال  شده توسط  فرزاد 1 در 87/7/27 11:51 صبح

هر موقع انسان در محیط زندگی و اداره اش و موقعیت اجتماعتیش گیر کرد و راه بندان شد و هر چه هم تلاش کرد دید راه باز نمی شود این را باید بداند که این راه بندان را خدا پیش آورده است . خدا راه را بست تا شما بروی پیش خدا . هر چه هم تلاش کنی نمی توانی راه را باز کنی چون راهی را که خدا ببندد احدی نمی تواند آنرا باز کند جز خود خدا .

علت اینکه خدا راه را می بندد برای این است که دلش برای تو تنگ شده بود . چون می خواهد تو را خصوصی ببیند . راه را بست تا بروی پهلوی خدا .

لذا وقتی در زندگی راه بندان شد در آنجا خیلی زور نزن ، بدان با زور تو آنجا راه باز نمی شود . آن کسی که راه را بسته فقط او می تواند راه را باز کند .

برو پهلوی خدا و به خدا بگو چکار با من داشتی که این راه را بستی ؟ یک دقیقه با خدا خلوت کن آنوقت می گوید با تو چکار داشتم . آنوقت می گوید دوستت داشتم و دلم برایت تنگ شده بود ، یادت رفته بود که خدایی هم داری . یک وقت هم می بینی مطلب دیگری است که به قلب او الحام می شود .

وقتی از آن خلوت بر می گردی می بینی راه بندان باز می شود . حاجت را داد تا بروی پهلوی قاضی الحاجات . مشکل را داد تا بروی پهلوی حلال مشکلات .

علت مقدر شدن مشکلات در زندگی همین است . در حدیث قدسی است که : « کسی که بین خودش و خدا را اصلاح کند ، خدا بین او و مردم را اصلاح می کند »


<      1   2   3   4   5      >