داستان طنز کوتاه
*******************
یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن
گرفته بودن.ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال
زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.خانم گفت:
اوووووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم ، دور دنیا سفر کنم.پری چوب جادووییش رو
تکون داد و اجی مجی لا ترجی
دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک در دستش ظاهر شد.
حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت: خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در
زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابراین ، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال
جوانتر از خودم داشته باشم . خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو ، آرزوه دیگه !!! پری چوب
جادوییش و چرخوند و......... اجی مجی لا ترجی
و آقا 92 ساله شد