هر موقع انسان در محیط زندگی و اداره اش و موقعیت اجتماعتیش گیر کرد و راه بندان شد و هر چه هم تلاش کرد دید راه باز نمی شود این را باید بداند که این راه بندان را خدا پیش آورده است . خدا راه را بست تا شما بروی پیش خدا . هر چه هم تلاش کنی نمی توانی راه را باز کنی چون راهی را که خدا ببندد احدی نمی تواند آنرا باز کند جز خود خدا .
علت اینکه خدا راه را می بندد برای این است که دلش برای تو تنگ شده بود . چون می خواهد تو را خصوصی ببیند . راه را بست تا بروی پهلوی خدا .
لذا وقتی در زندگی راه بندان شد در آنجا خیلی زور نزن ، بدان با زور تو آنجا راه باز نمی شود . آن کسی که راه را بسته فقط او می تواند راه را باز کند .
برو پهلوی خدا و به خدا بگو چکار با من داشتی که این راه را بستی ؟ یک دقیقه با خدا خلوت کن آنوقت می گوید با تو چکار داشتم . آنوقت می گوید دوستت داشتم و دلم برایت تنگ شده بود ، یادت رفته بود که خدایی هم داری . یک وقت هم می بینی مطلب دیگری است که به قلب او الحام می شود .
وقتی از آن خلوت بر می گردی می بینی راه بندان باز می شود . حاجت را داد تا بروی پهلوی قاضی الحاجات . مشکل را داد تا بروی پهلوی حلال مشکلات .
علت مقدر شدن مشکلات در زندگی همین است . در حدیث قدسی است که : « کسی که بین خودش و خدا را اصلاح کند ، خدا بین او و مردم را اصلاح می کند »