نگران ورشکستگی مالی دولت هستیم
اثرات بحران جهانی نفت در مصاحبه با سعید لیلاز
امید معماریان
omid@memarian. info
سعید لیلاز اقتصاددان درگفت وگو با روز به تبعات کاهش بهای جهانی نفت وتاثیر آن روی اقتصاد ایران پرداخته است. به گفته وی دولت برای جبران کسری بودجه خود از صندوق ذخیره ارزی برداشت می کند واگر روند بی انضباطی دولت به همین نحو ادامه پیدا کند و بحران اقتصادی جهانی وکاهش قیمت نفت هم ادامه یابد، ایران با ورشکستگی مالی مواجه خواهد شد. این گفت وگو را می خوانید.
با توجه به کاهش بهای نفت از رقمی که در بودجه سال جاری درنظر گرفته شده است، چه پیامدهای اقتصادی را طی ماه های آینده شاهد خواهیم بود؟
پیش بینی های که درقانون بودجه ویا درلوایح بودجه در مورد قیمت نفت می شود هیچ اهمیتی ندارد برای اینکه درسه سال گذشته هیچ کدام سرسوزنی اجرا نشده است. بنابراین آن چیزی که مهم است اتفاقاتی است که درعمل رخ می دهد. موضوع این است که بودجه عمومی دولت در سال 1387 حدود 100 میلیارد دلار برآورد می شود. بخشی از این رقم توسط درآمدهای مالیاتی و غیرنفتی تامین می شود. البته 25 میلیارد دلار از درآمد هم منشا و ماهیت نفتی دارد ولی اینجا ما تسامحا می گوییم منشا 25 میلیارد دلار آن مالیات والبته فرآورده های غیرنفتی است. بنابراین دولت سال آینده باید 75 میلیارددلار نفت بفروشد تا بتواند بودجه جاری وعمرانی خود را برای سال جاری اداره کند. از آنجا که در در سال های اخیر، هیچ وقت دولت نتوانسته رشد هزینه های جاری خودش را متوقف کند، پیش بینی ما این است که هزینه های دولت درسال آینده حداقل 110 میلیارد دلار باشد. دراین صورت می توانیم کمتر از 20 میلیارد دلار هزینه عمرانی داشته باشیم که خیلی عدد کمی است. تصور کنید که ایران درسال آینده 860 میلیون بشکه نفت صادر خواهد کرد که اگر آن را به 75 میلیارد دلار تقسیم کنیم معنی آن این است که قیمت هر بشکه نفت خام صادراتی ایران حداقل باید 90 دلار باشد تا دولت دچار کسری بودجه نشود. درحالی که الان قیمت نفت صادراتی ایران حدود 60 دلار است. یعنی نسبت به بودجه امسال ما الان 50 میلیون دلار درروز کسری بودجه داریم. نسبت به بودجه سال آینده این عدد 60 میلیون دلار در روز است. اینها عددهای بسیار وحشتناکی است. یعنی میزان کسری بودجه ای که اکنون دولت در ایران دارد معادل کل واردات کالا وخدمات در سال 1376است. یعنی اینطور وابستگی ایران به درآمدهای نفتی - حداقل در بحث بودجه- افزوده شده است. حالا بحث تراز بازرگانی خودش موضوع دیگری است.
چرا بودجه براساس قیمتی بسته می شود که در عمل محقق نمی شود وباعث می شود دولت در تحقق درآمدهای پیش بینی شده خود ناکام بماند؟
اینها برای این است که بتوانند مجلس را راضی کنند . اولا همه بودجه ها را انقباضی می دهند، ولی داپما با بردن متمم واصلاحیه حرف خود را به کرسی می نشانند وآن را به پیش می برند. آقای احمدی نژاد این موضوع را به صراحت اعلام کرده است. منظورم این است که دولت وقتی نمی خواهد قانون بودجه را اجرا کند دیگر به خود زحمت نمی دهد که برآورد واقع بینانه کند وبعد برود با مجلس به چانه زنی بپردازد. نیازی به این کار نیست چون هر وقت به بودجه نیاز داشته باشند می روند از صندوق ذخیره ارزی برمی دارند. یا مجلس مجوز داده از روی ناچاری واگر هم نداده اند خودشان اعلام کرده اند مجوزش را از بالاتر گرفته اند. در دو- سه سال گذشته دولت بودجه ها را انقباضی بسته اما به آن انبساطی عمل کرده است وهیچ کس هم به آن اعتراض نکرده حتی مجلس هشتم که با شعار کنترل دولت در امور اقتصادی روی کار آمد تا به حال موفق نبوده است. می توان گفت مجلس هشتم در زمینه برقراری انضباط مالی هیچ گونه توفیقی نداشته است. به همین دلیل است که دولت بدنه کارشناسی بودجه خودش را تعطیل کرده است. سال آینده آقای فرشاد مومنی قیمت نفت صادراتی ایران را 55 دلار پیش بینی کرده است. درواقع ایشان گفته ما درسال آینده با 50 میلیارد دلار فروش نفت کشور را اداره می کنیم. اگر فکر کنیم ما 50 میلیارد دلارنفت خواهیم فروخت، سی میلیارددلار هم درآمدهای غیرنفتی ومالیاتی خواهیم داشت. آیا معنی این حرف این است که دولت درسال اینده می خواهد 20 میلیارد دلار از هزینه های خود کم کند؟ درحالی که اگر بنابود که 20 میلیارد دلار کم کنند پس چرا امسال 15 میلیارد دلار کسری آوردند؟ ولی قول می دهم مجلس مثل دو سال گذشته سوالی دراین زمینه نخواهد کرد، تصویب خواهد شد وطوری هم نخواهد شد. به 55 میلیارد دلار هم نرسیدند که نرسیدند. یا از مجلس مجوز می گیرند یا می روند یک رده بالاتر مساله شان را حل می کنند.
از یک طرف کسری بودجه را شاهد هستیم واز طرف دیگری کاهش سرمایه گذاری خارجی در کشور. اگر این دوعامل را کنار هم بگذاریم چه تاثیری روی اقتصاد کشور شاهد خواهیم بود؟
رشد بیکاری وتورم. اگر هم بودجه عمرانی دولت کاهش پیدا کند هم سرمایه گذاری داخلی وخارجی معنی اش این است که نرخ تشکیل سرمایه ثابت درکشور کاهش پیدا می کند که شما به صورت خاموشی برق و کمبود گاز در تابستان می بینید. برای اینکه این روند از الان شروع نشده بلکه از نیمه دوم سال 84 آغاز شده است. نرخ رشد تشکیل سرمایه در ایران سال 1380 ،14 درصد بوده است. سال 1382، 12 درصد بوده است و در سال 85 به 3. 3 درصد رسیده است. یعنی دقیقا از نیمه سال 1384 خورشیدی به این سو سرعت رشد سرمایه گذاری در ایران از سرعت رشد اقتصادی کمتر شده است. معنی اش این است که از سال 1388 بحران کمبود منابع وهمه زیرساخت ها مانند آب وبرق وتلفن ومخابرات در کشور فراگیر خواهد شد: هم نرخ رشد اقتصادی کشور پایین می اید هم نرخ تورم بالا می رود وهم بیکاری افزایش پیدا خواهد کرد. آقای جهرمی اساسا به همین دلیل هشدار می دهد که مراقب نرخ بیکاری باشید که دو رقمی شده است. یک دولت کلاسیک سه وظیفه اصلی دارد یعنی افزایش رشد اقتصادی وکاهش بیکاری و کاهش تورم که در هرسه این وظایف دولت آقای احمدی نژاد سال آینده شکست خواهد خورد. اساسا مهم هم نیست چه دولتی باشد چون هر دولتی باشد سال آینده را از دست خواهد داد.
کسری بودجه، کاهش سرمایه گذاری وسیاست های اقتصادی دولت چه تاثیراتی را روی نرخ تورم در سال آینده خواهد گذاشت؟
فقط مساله کسری بودجه نیست. البته کسری بودجه در ایران عامل اصلی تورم درایران است. دولت یا از صندوق ذخیره ارزی برداشت می کند یا از بانک مرکزی استقراض می کند که هر دو اینها تورم زاست. علاوه براینها عامل دیگری که از سال دیگر به شدت تورم زا خواهد بود، کاهش واردات است که دامن گیر کشور خواهد شد. دولت در سه سال گذشته دولت بخش مهمی از تورم حتمی جامعه را از طریق افزایش واردات کنترل کرده بود. تداوم وضعیت نفعلی مجر به کسری 20 میلیارد دلاری تراز بازرگانی ایران می شود که به معنی کاهش 20 میلیاردی در واردات کشور است. خود آقای بهمنی رییس بانک مرکزی هم گفته اند که باید ترمز واردات کشور را بکشیم. کاهش واردات به منزله به کاهش عرضه کل است. وقتی عرضه کل درمقابل ثبات تقاضا کاهش پیدا می کند معنی اش این است که شما به همان نسبت تورم خواهید داشت. یعنی هم دلار افزایش پیدامی کند هم نرخ تعرفه گمرکی بالا می رود وهم عرضه کل کم خواهد شد. نرخ تورم ما احتمالا از بهار آینده شتاب خواهد گرفت.
نقش مجلس دراین میان برای قاعده مند کردن دولت چیست؟
مجلس تا به حال نتوانسته است وامیدواریم بتوانیم این کاررا انجام بدهد. اگر بحران اقتصادی درایران جدی تر بشود ومثل بحران اخیر بازار به بحران های اجتماعی هم سرایت پیدا کند منجر به تضعیف دولت خواهد شد. دولت در ماه های اخیر خیلی تضعیف شده است. آن هم به خاطر شکستی که درسیاست های اجتماعی اقتصادی اش خورده است. اما تا به حال چشم اندازی از اینکه مجلس بخواهد نظارت جدی کند نداشته ایم. ضمن اینکه یادتان باشد مساله ای که الان پدید آمده در بحث طراز بازرگانی خارجی ایران، مساله ای نیست که بتوان در کوتاه مدت چاره اندیشی کرد. چاره اندیشی آن به سه - چهار سال وقت احتیاج دارد. این بحران اگر یک سال ادامه پیدا کند به معنی 60 میلیارد دلار کاهش درآمد های ارزی ایران خواهد بود. بنابراین هر ایرانی به صورت متوسط 1000 دلار فقط از دست خواهد داد که این از اثر کاهش رشد اقتصادی روی اقتصاد آمریکا بیشتر است. یعنی ایرانی ها بیشتر از آمریکایی ها از بحران اقتصادی آسیب می بینند. چون 1000 دلار تقریبا بیست درصد درآمد سرانه ایرانی هاست. اثرات این بحران روی اقتصاد ایران به نظر می رسد بیشتر از کشورهای دیگر باشد.
چرا؟
یکی به این دلیل که وابستگی ایران طی سالهای گذشته به واردات بیشتر شده است. دوم اینکه حجم بزرگ تر ازآن شده که تصور می کردیم والان برای تامین نیازهای دولت، نیازمند فروش نفت بیشتری هستیم.
با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری احتمال کمی دارد که دولت بخواهد سیاست های انقباضی اقتصادی درپیش بگیرد. درچنین شرایطی چشم انداز اقتصادی سال آینده چگونه است؟
هفته گذشته آقای احمدی نژاد در مصاحبه تلویزیونی شان تلویحا گفتند تا دو سال بدون یک دلار درآمد ارزی هم می توانند کشور را اداره کنند. به نظرمن راهی که درپیش گرفته خواهد شد برداشت از صندوق ذخیره ارزی خواهد بود. اگر این اتفاق بیفتد وما برداشت از ذخایر ارزی استراتژیکمان را شروع کنیم ودرصورتی که این بحران بیش از دوسال طول بکشد ایران به ورشکستی کامل دچار خواهد شد. چون من چشم اندازی از اینکه دولت بخواهد انضباط بیشتری در سیاست های مالی اش اعمال کند نمی بینم به همین خاطر من نگران ورشکستی مالی دولت هستم.