مگابوزس مردی بود که نقش عمده ای در تاریخ ایران ان زمان و مخصوصا در به سلطنت رسیدن خشایارشا ایفا کرد او مردی بود که همواره از مرگ نمی هراسیده وی در زمان داریوش همواره همراه و یاور داریوش بزرگ بود.در زمان سلطنت داریوش بزرگ او ریاست قضات شاهی را به عهده داشت و موی را از ماست بیرون میکشید داریوش نیز به وی در امور قضاوت اختیار تام داده بود او همچنین عضو شورای سلطنت نیز بود .و اما نقش او در به سلطنت رسیدن خشایارشا .
هنگامی که داریوش در آخرین روزهای عمر خود به طرف مصر لشکر کشی می کرد و از دوستان خود خداحافظی می کرد در شورای سلطنت ولایت عهدی بعد از خود را خشایارشا اعلام کرد و بعد از امضا ان را در شورای سلطنت به مگابوزس داد وبالاخره پس از حرکت به طرف مصر (در قسمتهای قبل توضیح داده شد) در میانه راه داریوش بزرگ روحش به آسمانها پرواز کرد از یک طرف خبر به خشایارشا رسید که جلو تر از پدر به طرف مصر حرکت کرده بود و از طرف دیگر خبر به پایتخت رسیده بود در پایتخت ماسیتس و زوپیر کوچک (پسر زوپیر بزرگ) و با دخالت اریستون قدرت را به دست گرفتند و زوپیر بزرگ و مگابوزس قهرمان را به زندان انداختند (البته ناگفته نماند که زوپیر بزرگ نیز از مردان بزرگ تاریخ ماست) و اما بعد از چند روز که گذشت ماسیتس و یارانش تصمین گرفتند که با دسیسه ای این پیرمرد(مگابوزس) را با وعده پول و ثروت اغفال کنند تا در مراسمی بیاید و اعلام کند که داریوش پس از مرگش ماسیتس را جانشین خود معرفی کرده است اما این پیرمرد فرزانه فکر تازه ای به سرش زد و قبول کرد و اما در ان جمع که همه مردم جمع شده بودند و از چند روز قبل جارچیان خبر از ان داده بودند همه منتظر بودند تا مگابوزس بیاید و همه را از تشویش خارج کند بالاخره مگابوزس امد و بعد بالای منبری بلند رفت چندین نفر به دستور زوپیر کوچک همراه او بالا رفتند تا اگر طبق قرار قبلی عمل نکرد سریعا به او حمله کنند و او را بکشند( در ان روزگار مگابوزس در بین مردم از محبوبیت زیادی برخوردار بود) در بین افرادی که قرار بود به وی حمله کنند دختری دلاور نیز وجود داشت که صورت خود را پوشانده بود
قلب ماسیتس می تپید بالاخره مگابوزس لب گشود و گفت که داریوش بزرگ قبل از مرگش گزرسس(خشایارشا) را به جانشینی خود معرفی کرده است در همین هنگام ان افراد به وی حمله کردند اما دخترک شجاع راه انها را بست و پیر مرد همه دسیسه های ماسیتس و دوستانش را بلند اعلام کرد در گیری زیادی در جمع به وجود امد دخترک نیز کشته شد و اما پیرمرد خود را از ان بالا به آغوش مردم انداخت و روحش به اسمانها پرواز کرد( البته دلاوری های مگابوزس و زوپیر بزرگ بسیار زیادتر از این حرفها بوده است اما در این صفحه نمی گنجد) و بالاخره مردم فهمیدند که خشایارشا جانشین پدرش شده است....
خدانگهدار مگابوزس قهرمان....