ژاک پرور در سال 1900 در شهری در نزدیکی پاریس به نام نویی یورسن زاده شد. پدرش در سال 1906 در دفتر مرکزی فقرا (سازمانی که مسئول کمک های مالی به نیازمندان بود) شروع به کار کرد. ژاک اغلب پنج شنبه ها را همراه پدر، از خانواده های مستمند دیدار می کرد و همین دیدارها بود که او را با فقر آشنا ساخت.
ژاک در پانزده سالگی تحصیل را کنار گذاشت و مشغول کار شد. در دوران سربازی، با ایو تانگی، ازنقاشان برجسته ی سوررئال و مارسل دومائل دوست شد و این دوستی، پس از بازگشت آنها به پاریس، به هم خانگی در کوچه ی شاتو در محله ی مون پارناس انجامید؛ جایی که بعد ها به محفل شاعران سوررئالیست (آندره برتون، لویی آرگون، روبردسنوس و فلیپ سوپو) تبدیل شد.
در سال 1929، از سوررئالسیم و از جزم گرایی بیش از حد برتون دل کند و در کنار نوشتن شعر و ترانه، به فعالیت های مختلف هنری پرداخت: از سال 1932 تا 1936 نمایشنامه های بسیاری برای گروه اکتبر و گروه تئاتر کارگری نوشت و با کارگردان های بزرگی چون اوتان-لارا، پیر پرور، رنوار و به ویژه مارسل کارنه به عنوان سناریست و تنظیم کننده ی متن همکاری کرد.
در سال 1946 اشعار او که از 1930 به صورت پراکنده در مجله ها به چاپ رسیده بود، در مجموعه ی حرف ها انتشار یافت و با استقبالی بی سابقه روبرو شد؛ استقبالی که با مجموعه شعر های بعدی او چون چشم انداز 1951، جشن بزرگ بهار 1951،  باران و هوای آفتابی 1953، روایات 1963، درهم برهم 1965 و از هر دری 1972 تا زمان مرگش به سال 1077 ادامه داشت.
پرور شاعری است که به زندگی عشق می ورزد و در شعر هایش دنیایی ملموس و واقعی را به تصویر می کشد. او با انسان ها ازکودک، از عشق، از پرنده، از هر آنچه دنیایشان را می سازد و از زندگی هر روزه ی آن ها سخن می گوید.
زبان او زبان مردم است؛ زبانی روشن، موجز، صریح، با طنزی گزنده و با درون مایه های شعری که گویی برای همه جا و همه وقت سروده شده است.